همه نگاه ها به کنفرانس یکشنبه برلین است ، جایی که بازیگران منطقه ای و بین المللی قرار است در مورد بحران لیبی که از زمان برکناری معمر قذافی رهبر این کشور در سال 2011 ادامه دارد ، بحث کنند. به دلیل ادامه جنگ در این کشور نفت خیز مهم آفریقا شرایط سیاسی در این کشور به بن بست تبدیل شده است و لیبی به میدانی برای رقابت قدرتهای منطقه ای و جهانی تبدیل شده است.
مذاکرات آتش بس هفته گذشته در مسکو بی نتیجه ماند، اما اکنون آلمان برای پایان دادن به نبرد میان نیروهای تحت فرمان ژنرال حفتر موسوم به ارتش ملی لیبی و نیروهای دولت توافق ملی تحت رهبری فائز سراج نشست برلین را برنامه ریزی کرده است.
وزارت امور خارجه آلمان اعلام كرد كه رهبران و سران دولتها از 12 كشور و چهار سازمان بین المللی از جمله سازمان ملل متحد به كنفرانس برلین دعوت شده اند.
لیبی چگونه در چرخه بحران افتاد؟
روند اولیه سیاسی با موضوع صلح در سال 2015 با توافقنامه الصغیرات آغاز شد. توافقنامه صغیرات با ابتکار عمل سازمان ملل در راستای یافتن راه حل سیاسی برای حل بحران لیبی صورت گرفت. در راستای این توافق ، دولت وفاق ملی در لیبی متولد شد و به عنوان تنها مقام اجرایی در این کشور مورد شناسایی سازمان ملل و بخش زیادی از دولتها قرار گرفت اما مجلس نمایندگان در تبروک دولت جدید را به رسمیت نشناخت.
در واقع این توافقنامه راه حل دائمی برای بحران به همراه نیاورد، زیرا نتوانست اجماع بازیگران داخلی و بین المللی را در مورد تقسیم قدرت به دست آورد.
این مسائل حل نشده در لیبی بعدها منجر به قطبی شدن فضای داخلی میان دو قدرت محلی در شرق و غرب و درگیری با پشتیبانی بازیگران بین المللی شد و در این فضای بی ثباتی لیبی تبدیل به مکان مناسبی برای حضور و نفوذ گروههای تروریستی همچون داعش گردید.
در این میان تلاش ها برای یافتن راه حل سیاسی توسط قدرتهای منطقهای مانند امارات و مصر و همچنین بازیگران بین المللی از جمله فرانسه، روسیه و آمریکا کنار گذاشته شد و در این فضا ژنرال حفتر شرایط بین المللی را برای لشگرکشی به سوی طرابلس و خلع قدرت از دولت وفاق ملی مناسب دید.
حفتر با راه اندازی عملیات نظامی در شرق لیبی در سال 2014 ، کنترل خود را بر سرزمین ها گسترش داد. وی منطقه تحت کنترل خود را به مناطق غرب لیبی گسترش داد و توانست به فتوحات مهمی در به کنترل در آوردن چاههای نفت لیبی، دست یابد.
ناتو و اتحادیه اروپا نیز که در سقوط دولت قذافی و به آشوب کشیدن لیبی نقش اصلی را در کنار آمریکا ایفا کرده بودند خود را از قافیه بحران دور کرده و فقط بر موضوعاتی چون جلوگیری از هجوم مهاجران به اروپا و تهدیدات امنیتی توجه نشان می دادند. علاوه بر این فرانسه و ایتالیا به عنوان دو قدرت اروپایی ذی نفوذ رقیب در تحولات لیبی به دنبال این بودند که بحران لیبی را از طریق اجلاس های جداگانه در سال 2018 حل و فصل کند تا در آینده لیبی فعال باشد. با این حال ، تلاش های فرانسه و ایتالیا برای حذف رقیب، نه تنها بحران را حل نکرد ، بلکه روند سازمان ملل برای بازسازی توافق الصغیرات را نیز مختل کرد. این نوع سیاست منجر به تعمیق درگیری در لیبی شد تا امروزه به یک بحران بین المللی تبدیل شده است.
خطر بحران لیبی وقتی در صدر دستور کار جهانی به صورت جدی تر قرار دارد که ترکیه در 27 دسامبر یادداشت تفاهم با لیبی را امضا کرد که طی آن که آنکارا متعهد گردید تا برای پشتیبانی از دولت وفاق ملی نیروهای خود را به لیبی اعزام کند. موضوعی که خطر شکلگیری سوریه جدید را گوشزد کرد اگرچه در این میان نقش منافع غرب و متحدان آن در جلوگیری از کنترل ترکیه بر منابع دریای مدیترانه غیرقابل انکار است.
عطش پیروزی و بقای اختلافات؛ از مسکو تا برلین
پس از تماس مشترک روسای جمهور ترکیه و روسیه ، طرف های اصلی جنگ لیبی آتش بس را اعلام کردند و در 12 ژانویه در مسکو جمع شدند.
با این حال در کوران مذاکرات خلیفه حفتر مسکو را بدون دستیابی به توافق آتش بس دائمی ترک کرد. نقش آفرینی بازیگران خارجی همچون مصر و امارات و عربستان، اقدام ترکیه در تسریع فرستادن نیروهای نظامی به لیبی و امیدواری خلیفه حفتر به پیروزی در جنگ طی هفته های آینده مجموعاً موجب گردید تا از توافقی که به دولت وفاق ملی مشروعیت داده و از شرایط فشار نظامی رهایی یابد منصرف شود. اگرچه پیش بینی می شد روسیه نسبت به این حفتر واکنش تندی نشان دهد ، اما مشخص بود که مسکو نیز حاضر نیست به راحتی از حفتر دست بکشد ، زیرا با او اتحادهای دیگری دارد. وی با وجود مذاکرات ناموفق در مسکو ، سامانه های جدید دفاع هوایی را از روسیه خریداری کرد.
در واقع ناکامی حفتر در جبهه دیپلماتیک و ناامیدی از دستیابی به اهدافش در پای میز مذاکره با ترکیه، وی را به حضور فعالتر نظامی ترغیب کرد و همچنان نیز به موازات اعلام حضور در کنفرانس برلین ، در حال تقویت مواضع ارتش است.
رابطه امارات و حفتر مبتنی بر علایق متقابل است. عملیات نظامی ارتش ملی به رهبری حفتر که جنبش اخوان المسلمین در لیبی را هدف قرار می دهد ، برای دستور کار سیاسی امارات در منطقه مهم است.
در سال 2014 ، امارات به همراه عربستان سعودی ، اخوان المسلمین را به عنوان "سازمان تروریستی" به رسمیت شناختند. با تعریف این جنبش به عنوان یک تهدید امنیتی ملی و بین المللی ، جبهه جنگی با خط مقدم گسترده علیه اخوان المسلمین آغاز شده است.
بدون شک مصر یکی از اولین جبهه های این جنگ بود و عبدالفتاح السیسی که در مصر به قدرت رسید ، درهای لیبی را برای امارات باز کرد. در سال 2014 ، امارات متحده عربی با انجام طیف وسیعی از حملات هوایی در طرابلس از پایگاه های نظامی که مصر به امارات داده بود ، در جنگ داخلی لیبی شرکت کرد. بنابراین ، در دوره بعد از سال 2014 ، مصر و امارات متحده عربی از طریق پشتیبانی هوایی به حفتر کمک کردند تا موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهند. نیروهای وفادار به حفتر ، پشرویهای نظامی و كنترل بخش مهمی از كشور را مدیون پشتیبانی هوایی هستند كه مصر و امارات متحده عربی تأمین كرده اند.
در این شرایط با کمک مداوم امارات و مصر ، حفتر میز مذاکره در مسکو را واژگون کرد. این ثابت می کند که یک راه حل سیاسی برای بحران لیبی تحت این شرایط آسان نخواهد بود.
کنفرانس برلین تنها در صورت تضمین اراده مشترک برای پایان دادن به حمایت خارجی از جنگ از سوی تمامی بازیگران بین المللی می تواند موفقیت کسب کند.
هدف نهایی بسیاری از بازیگران خارجی کنترل جریان نفت لیبی است یعنی درآمد حاصل از منابع نفتی لیبی و بانک مرکزی لیبی.
به نظر می رسد که جنگ در لیبی تا زمانی که این پشتیبانی خارجی ادامه یابد ، تداوم خواهد داشت. صحبت از راه حل دائمی در لیبی تنها با ایجاد فضای سیاسی با اجماع در مورد موضوعاتی از جمله تشکیل دولت ، توزیع منابع اقتصادی، نحوه توزیع قدرت، قانون اساسی و قانون انتخابات امکان پذیر خواهد بود. اما هدف اصلی امروز در بحران لیبی متقاعد کردن بازیگران مختلف است که جنگ راه حل نیست.
این مسئله نشان میدهد که صلح در لیبی فرآیندی پیچیده است به صورتی که حتی اگر حفتر و السراج متعهد به آتش بس و انجام مذاكرات شوند نیز هنوز این سؤال مطرح است كه آیا تمام نیروهای نظامی كه زیر پرچم آنها جمع شده اند آمادگی دارند تا به این امر تن دهند؟
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/12946
تگ ها: